مضافا این که آذربایجان در آن سال ها که جنگ های ایران وروس به وقوع پیوسته بود در خط مقدم جبهه قرار داشت و بر اثر این پیکارها نیازهایی احساس می شد، از جمله عباس میرزا نایب السلطنه به تالیف و ترجمه توجه ویژه ای پیدا کرده بود و برای نشر و گسترش علوم فنون، میرزا زین العابدین تبریزی را مامور فراگیری فن چاپ و راه انداختن نخستین چاپخانه در تبریز کرد.
اولین دستگاه چاپ در سال های وقوع جنگ های ایران و روس، در تبریز نصب گردیده و بنابر نیاز جامعه آن روزی، نخستین کتابی هم که به زیور چاپ آراسته شد مربوط به همین جنگ ها بود، « رساله جهادیه» اثر میرزا عیسی قائم مقام. بنا به نوشته سعید نفیسی.
عباس میرزا نایب السلطنه میرزا زین العابدین تبریزی را مأمور فراگیری فن چاپ و به راه انداختن چاپخانه در تبریز کرد میرزا زین العابدین تبریزی به سال ۱۲۳۳ هجری قمری اسباب و آلات چاپ حروفی را به تبریز آورده و تحت حمایت عباس میرزا نایب السلطنه که در آن زمان حکمران آذربایجان بود مطبعه کوچکی برقرار نمود و کتاب مزبور میرزا ابواقاسم فراهانی بود که حاوی قصههایی از جنگ میان دولت ایران و روسیه که در مورخ ۱۲۲۸ هجری قمری (برابر با ۱۸۱۳ میلادی) با عهدنامه گلستان به پایان رسیده بود.
دکتر فهیمه بابالحوائج در کتاب «آشنایی با مبانی چاپ و نشر» خود مینویسد: "عباس میرزا ولیعهد فتحعلیشاه چند تن از ایرانیان را به اروپا گسیل کرد تا صنعت چاپ را بیاموزند. سپس دستور داد که از روسیه ماشین چاپ وارد کنند. در سال ۱۸۱۶ میلادی هنرمند آذربایجانی میرزا زین العابدین تبریزی یکی از همین ماشینها رابه کار گرفت. دومین مطبعه که به ایران وارد شد مطبعه سنگی است که آن نیز در تبریز دایر شدهاست. جای تعجب است که مطبعه نخستین پس از کار کردن دیگر معمول نشد و مطبعه سنگی جای آن را گرفت.
شاید علت جایگزینی مطبعه سنگی به جای مطبعه سربی این باشد که افرادی مطبعه سربی و حروف آن را با نظر بدبینی نگاه میکردند و علامت کفر میدانستند یا چون حروف ما فارسی بود با حروف سربی در آن زمان نمیتوانستیم تنوع در خطوط داشته باشیم در صورتی که در مطبعه سنگی از خوشنویسان کمک گرفته میشد.
دستگاههای چاپ که به ایران آورده شدند چاپ حروفی (سربی) بودند؛ اما این نوع چاپ دارای اشکالاتی بود که راه را برای پیدایش چاپ سنگی هموار کرد. چاپهای سربی دارای کیفیت خوبی نبودند و با نادرستی املایی و مشکلاتی هم چون کم رنگی و پاک شدن خطوط مواجه بودند. این نقیصهها وقتی که در کنار نوشتههای دستنویس با خط نستعلیق و دیگر خطوط دارای کیفیت عالی قرار میگرفت، بیشتر خود را نشان میداد و آشکار بود که مردم به متون دستنویس بیشتر بها میدهند.
متأسفانه این چاپخانهها همیشه مورد بغض و کینه کوته اندیشان بود و در هر فرصتی که به دست میآوردند این مکانهای فرهنگی را غارت میکردند. به گونهای که کسروی مینویسد: مستبدین حروف سربی چاپخانه امید ترقی را ذوب کرده و به صورت گلوله درآورده و به روی این ملت بیچاره انداختند.
حدود نود سال پس از تأسیس چاپخانه در تبریز نوه حاج زین العابدین کسی که چاپخانه سنگی و سربی را در تبریز دایر کرد بنام زین االعابدین مطبعه چی که پس از زیارت مکه به نام حاجی حاج آقا معروف و هنگام گرفتن شناسنامه نام علمیه را برخود انتخاب نمود. وی ماشین چاپی از اروپا خریداری کرده و از طریق کشور مصر وارد بندراستانبول در ترکیه فعلی نمود و از این بندر توسط چهل گاومیش به تبریز منتقل کرد. حاجی حاج آقا علمیه همرا با دستگاههای چاپ سنگی خود هشت تن از متخصصین صنعت چاپ را نیز از کشور آلمان برای نصب و آموزش این دستگاهها به تبریز آورد.
این آلمانیهای متخصص صنعت چاپ در منزل مسکونی حاجی حاج آقا که ماشینهای چاپ نیز در قسمتی از این خانه ۲۲۰۰ متر مربعی دایر شده بود ساکن شدند.
دختر حاجی حاج آقا علمیه اظهار میدارند که: زمان حمل گاومیشهای حامل دستگاهای چاپ از کوچههای تنگ و باریک محله منجم تبریز به اجبار دیوارهای تعداد زیادی از خانههای همسایهها را فرو ریخته و خراب کردند که حاجی حاج آقا هزینه بازسازی دیوارهای فرو ریخته را نیز متحمل شدند. گفتنی است که نوههای حاجی حاج آقا علمیه اغلب به کار آبا و اجدادی خویش روی آوردهاند و در صنعت چاپ ایران مشغول به فعالیت هستند.
روزنامههاي چاپ سنگي: اولين روزنامة چاپ سنگي ايران، روزنامة وقايعاتفاقيه بود كه به همت ميرزا صالح شيرازي در (1254هـ.ق/ 1838م) منتشر شد. اين روزنامه بعدها به اسم، وقايع، روزنامة دولت علية ايران و روزنامة دولتي تغيير نام داد. در سالهاي اولية انتشار اين روزنامه، تصاوير آن توسط ميرزا عليقلي خويي كار ميشد. از 1277 (همزمان با تغيير نام روزنامه به روزنامة دولت عيلة ايران). رياست دارالطباعه و ادارة امور چاپ و انتشار روزنامه را به صنيعالملك* سپرده شد. او در ابتدا تك چهرههايي از شاهزادگان و درباريان را براي روزنامه تصوير ميكرد و سپس به مصور كردن رويدادها و ماجراها نيز پرداخت.
منبع: کتاب تبریز شهر اولین ها، نوشته صمد سرداری نیا