تبریز شهر اولین ها

تبریز شهر اولین ها

طالبوف تبریزی مهندس انشای جدید

این متفکر ارزنده که از معلومات وسيع و جهان بنت برخوردار بود برای این که بتواند با طیف های مختلف ارتباط برقرار کرده و بادها بیدارگر خود را به عده کثیری از هم میهنانش برساند، از قلمی شیوا و روان استفاده کرد و مطالب پر محتوای خود را با زبانی ساده و بی تکلف نشر داد. وی نه تنها در این زمینه موفق شد مخاطبانش را با قانونمندی های علوم مختلف و رموز قوانين علت و معلولی آشنا کند، بلکه سبك سیال، طبیعی و پخته او الگویی برای دیگر قلم به دستان گردید و در واقع او تحولی در زمینه نویسندگی به وجود آورد. و به همین علت او بحق مهندس انشای جدید می باشد. از «عبدالرحیم معروف به طالبوف در سال ۱۲۵۰ ه. ق در کوی سرخاب تبریز، از پدری به نام ابوطالب فرزند علی مراد که نجار تهیدستی بود، به دنیا آمد. او ۱۶ یا ۱۷ ساله بود که تبریز را ترک کرد و به تفلیس که در آن هنگام کانون آزادگان و انقلابیان بود رفت و در آنجا به کسب و کار مشغول شد و در ضمن به تحصیل زبان روسی و ادبیات آن پرداخت.

شاهکار طاليوم، کتاب احمد پا سفينه طالی اوست که در جلد است. در آن وی با زبانی ساده با فرزند موهوم خود احمد گفکر می کند، از علوم چند پله اروپایی و از پیشرفت آن سامان و انحطاط مادی و معنوی ایران بحث می نماید. به این ترتیب، معلومات لازم به هر شخص متوسطه را در دسترس خواننده کتاب می گذارد. در کتاب مسالك الحسين با چند نفر به گردش علمی می رود.

سفینه طالبی یا کتاب احمد که به شیوه «اميل» ژان ژاك روس است، در محافل ایرانیان مقیم خارج بلند آوازه گردید و اثری قاطع مشروطیت بر جای گذاشت. ساختار بسیار انعطاف پذیر این گفتگوها عالم و پسر جوانش به نویسنده اجازه میدهد تا آزادانه به موضوعاتی که به نزديك است بپردازد: فيزيك، علوم طبیعی، کشفیات علمی. در جلد سوم کا مسائل الحيات نام دارد لحن نوشته فلسفی تر و سیاسی تر می شود. در اینجا در گفت و شنودی که در اصل باید سراسر علمی باشد، نقد نسبتا شدید و نیشدار درباره جامعه ایران می بینیم که در مقایسه ای نابرابر با جوامع غربی کاست تهیدستی آن آشکار می گردد.

طالبوف در مکاتبات خود با میرزا یوسف خان اعتصام الملك، خود را به عنوا یکی از پیشتازان «سبك جدید» در ادبیات فارسی به ثبوت می رساند. بدین ترتیب که، سبك و زبان نویسنده کتاب احمد، اثری قاطع بر تحولات بعدی نثر فارسی، به ویژه در مطبوعات بر جای گذاشت: علی اکبر دهخدا که با طالبوف در مکاتبه بوده است، سرمشق کتاب احمد را در چرند و پرند، که به الگوی نثر فارسی برای نسل های آینده بدل می گردد، پی می گیرد. با این همه، در مسالك المحسنين است که استعدادهای ادبی طالبوف به تمامی بروز می کند. طالبوف در این کار، که به شکل سفرنامه - نوعی ادبی که بعدها رواج بسیار خواهد یافت - نوشته شده، گروهی از دانشمندان را تصویر می کند که به منظور فتح قله دماوند حرکت کرده و در راه به بحث درباره موضوعات گوناگون می پردازند. سخن رفته رفته از مقولات علمی به مختصر انتقادی از جنبه های عمده جامعه ایرانی آن زمان کشیده می شود. جنبه تخیلی نسبتا ضعیف این سفرنامه سخت می کوشد تا شرح گلایه های طالبوف را از زادبومش پنهان کند. نارضایی عمومی، ناتوانی حکومت استبدادی، ضرورت وجود يك نظام قضائی، محافظه کاری، ریاکاری و فساد قشریون، عقب ماندگی مردم، وضعیت اسفبار بهداشت و آموزش، عقب افتادگی در فنون، ادبیاتی فرسوده و محتضر، دام خطرناك اروپایی شدن برای کسب قدرت و ثروت به بهای بی توجهی به فرهنگ ایرانی و دیگر مسائل اساسی که انقلاب مشروطیت با آنها درگیر بود، هيچ يك از نظر طالبوف دور نمی ماند.»

روزنامه اختر چاپ استانبول، در شماره ۳۷ سال بیست و یکم خود که در هفته شوال ۱۳۱۲ ه. ق / دوم آوریل ۱۸۹۵ میلادی منتشر شده، کتاب احمد ياسفينه طالبی او را چنین معرفی می کند:

این کتاب سودمند، دارای مطالب بسیار بلند، نصایح و جغراف و اندرزهای باریک سیاسی است. هر چند که مصتف محترم دانشمند، مبنای سخن را به صحبت های طفلانه گذاشته، ولی پس از خواندن معلوم می شود که پیران کهنسال و دانشمندان نکته دان را از آن بهره های وافی است. الحق در پارسی تاکنون کسی بدین نمط سخن نسروده است. برای صاحبان ذوق سليم تدارك نسخه ای از آن کتاب لازم است. کتاب مذکور در اسلامبول در اداره و کتابخانه اختر و در (بمبئی) در خدمت جناب عمده التجار حاج محمد حسن صاحب تاجر کاشانی به فروش می رسد، هر کس خواسته باشد بدانجاها رجوع نماید.»

زبان طالبوف ساده و طبیعی و بسیار پخته و شیو است و جای تعجب است که با این که آذربایجان و ترك زبان بوده و عمر خود را در خاك روسیه و دور از محیط ایران به سر برده، چگونه توانسته است فارسی را به این روانی بنویسد. ... اما اگر در نظر بگیریم که زبان مادری طالبوف ترکی آذربایجانی بوده و او مدتها در خارج از ایران می زیسته و به علاوه در زمان ظهور وی نثر نویسی ادبي، خاصه در زمینه های علمی، در خود ایران هم تازگی داشته و هنوز همسنگ لغات و اصطلاحات علمی بیگانه در زبان پارسی جا نیفتاده بوده و با توجه به این نکات آثار او را با نوشته های معاصرین وی و حتی با بسیاری از معاصرین خودمان بسنجیم به علو مقام ادبی او به خوبی پی خواهیم برد، خاصه این که ترجمه های طالبوف در اکثر موارد بسیار ساده و روشن و قابل فهم است.

کتابهای طالبوف در جامعه قبل از مشروطیت مؤثر واقع شد و اذهان مردم را به لزوم اصلاحات اساسی متوجه ساخت. پس از اعلان مشروطیت، مردم تبریز برای قدرشناسی از خدمات وی، او را به نمایندگی مجلس انتخاب نمودند، ولى چون پیر شده بود گوشه خلوت تمرخان شوره را رها نکرد و نمایندگی را قبول ننمود.

مجله بهار که تحت مدیریت اعتصام الملك منتشر می شد به مناسبت درگذشت او، مختصر شرح حال درباره او نوشته و دو مکتوب او را درج کرده بود. مکتوب اول خطاب به میرزا علی اکبرخان دهخدا بود که حاوی عقاید سیاسی او بود. از جمله در آن مکتوب نوشته بود «عجب این است که در ایران سر آزادی عقاید، جنگ می کنند، ولی هیچ کس به عقیده دیگری وقعی نمی گذارد، سهل است که اگر کسی اظهار رأي و عقيده نماید متهم واجب القتل، مستبد اعیان پرست، خودپسند، نمیدانم چه و چه نامیده می شود.»

مکتوب دیگر مورخ ۱۳۱۶ خطاب به اعتصام الملك است. در آن می نویسد: «بنده غير از تبریز، در هیچ نقطه نمی خواهم اثری از من بماند. بنده محب عالم و بعد از آن محب ایران و بعد از آن محب خاك پاك تبریز هستم. چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم. هر چه در تبریز درست نمایند بنده را می توانید شريك و سهيم و عبد و خادم آن عمل بدانید. اگر بتوانید از کتب روس ها استفاده نمایید میتوانم خیلی کتابهای مفید بفرستم. بنده به زبان روسی آشنا هستم، فرانسه نمی دانم، خط روسی را بسیار بد می نویسم. خط ایرانی طبیعی بنده نیز تعریفی ندارد. عربی هیچ بلد نیستم. فارسی را معلوم است چنان میدانم که عرب فرانسه را. با وجود این از برکت کثرت از تألیفات این دانشمند، کتاب نفیس و پرارج «احمد»، «نخبه سپهری»، پندنامه»، «كتاب فيزيك» که از سه کتاب اخیر، مجلدات فراوان برای تدریس در مدرسه رشديه اهداء فرموده بود که به رایگان به شاگردان داده شود.

طالبوف در تهران با تجارتخانه مرتضوی که صرافخانه درجه اول آن روز بود، طرف معامله شده، از اول محرم سال ۱۳۲۳ ه. ق، قرار گذاشته بود ماهی بیست تومان به نام اعانه به مکتب رشدیه بپردازد.

اوقاتی که رشدیه را به کلات تبعید کردند، نبودن مدیر باعث شد که مدرسه از رونق افتاد. از طرفی هم اولیای متمول اطفال، از ترس این که بودن فرزندشان در این مدرسه، ایشان را پیش عین الدوله مقصر قلم دهد، اطفال خود را از این مدرسه بیرون آوردند و مدرسه به حال احتضار افتاده بود و دخل و خروج نمی کرد. تنها همين اعانه طالبوف بود که بین دو خانواده رشدیه تقسیم می شد.»'

طالبوف در سال ۱۳۰۶ ه. ق به كمك سيد محمد شبستری (ابوالضياء) روزنامه فکاهی به نام «شاهسون» در استانبول با ژلاتين منتشر می کند که بنا به نوشته تربیت بیش از يك شماره از آن منتشر نشده است."

«چشم طالبوف در اواخر عمر تار شد، به طوری که هنگام نوشتن و خواندن، کاغذ را آن قدر به چشم نزدیك می کرده که بیش از سه انگشت فاصله نمی مانده. پس ناچار به قصد معالجه به برلین رفت و رفتن او به برلین مصاد که احتشام السلطنه علامير سفیر ایران در آلمان بوده است. طالبوف در اواخر سال ۱۳۲۸ ه . ق یا اوایل سال ۱۳۲۹ قرخان شوره، محل اقامت دائمی خود، چشم از جهان بربست و از وی فرزندم يك دختر به نام صونا که زن مهندسی به نام عمراوف بود، باقی نماند.»ا

این مرد دانشمند از قریحه شاعری نیز برخوردار بود و در این زمینه نیز آثار منظومی از خود به یادگار گذاشته است. این دو بیت از اشعار او، زینت بخش این وجيزه خواهد بود:

گرد هم شرح من از جور و فساد وطنم    /      سوزد از آتش دل نامده بر لب سخنم

به خدایی که برافراشته این چرخ بلند       /      شرمم از گفته خویش آید و از خویشتنم

این نوشتار با سخن استاد شهریار درباره صاحب ترجمه آغاز گردید. نظر به اهمیت نقش قلم و قدرت ابتکار طالبوف، بهتر است که این دفتر را با ابیاتی از شهریار سخن نیز به پایان بریم.

فرزند پیر حیدربابا گوید:

ولی به نثر کنونی است (طالب اوف) بانی         /            وکیل دوره اول، شهیر شیروانی

(کتاب احمد) او نقش ها که بازی کرد              /            به نثر سبك رمانتيك صحنه سازی کرد

چو او نبود در ایران فرامشش کردیم                   /             چو شمع بود و سحرگه که خامشش کردیم

اطلاعات تبریز

تبريز به گواه تاريخ، شهري با قدمت بيش از چهارهزار ساله مهد تمدن و شهرنشيني و مرکز مبادلات تجاري و بازرگاني در شنالغرب ايران هست. اطلاعات تبریز سعی دارد با شناساندن تبريز به هموطنان در داخل و خارج از کشور، بتواند خدمتي به اين شهر و همشهريانش داشته باشد.

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به اطلاعات تبریز می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است. طراحی و تولید توسط web Yazilim